محل تبلیغات شما

سلام و احترام فراوان خدمت یکایک دوستان و همراهان گرانقدر انوشا. ضمن سپاس از جناب آقای اصغری نکاتی چند، پیرامون شعر زیبای "بهتر است" متذکر می شوم.از دیگر همراهان انوشا نیز انتظار ورود در موضوع و ثبت نظرات هنرمندانه شان را داریم.

***

نام اثر : بهتر است.

 جناب آقای صادق اصغری

وزن غزل : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (  رمل مثمن محذوف)
با ردیف : باشد بهتر است
و واژه های قافیه به ترتیب ابیات (اندوه - کوه/ مشروح / انبوه/ مکروه/ اندوه)

نکته:  همانطور که خانم طالبی بزرگوار اشاره کردند هم قافیه شدن مشروح با سایر واژه ها در بیت
او که زخمی را به رسم یادگاری داد و رفت/یادگارش همچنان مشروح باشد بهتر است  »
به عقیده ی عده ای از صاحبنظران این نکته، عيب قافیه از نوع اكفا است که البته نمونه های آن در اشعار شاعران صاحب نام پیشین و معاصر هم دیده شده است
مثال : چه مصر و چه شام و چه بر و چه بحر/همه روستایند و شیراز شهر »(سعدی شیرازی)1
 به نام خداوند تنزیل وحى/ خداوند امر و خداوند نهى » (فردوسى )
آن روزها به جان کسان کینه ای نبود/در سینه مى شکفت گل اشتیاق ها
در باغ ها به تخت گل و مسند چمن/ از لاله بود در کف مردم ایاغ ها» (مهدى سهيلى)
قابل ذکر است که در توجیه و دفاع از هم قافیه دانستن این واژه ها  نوشته می شود که از نظر شاعر التذاذ از شعر، شنيدارى است نه ديدارى.

(منتظر نظرات ارزشمند شما در این مورد هستم)

بیت اول : 
سهم من  گویا همین اندوه باشد بهتر است/ جای فرهادان میان کوه باشد بهتر است »
کاربرد واژه های فرهاد و کوه (از نظر من ) میتواند نشانی از آرایه ی تناسب و همینطور تلمیح در این بیت باشد
اما نمیتوانم با اطمینان بنویسم که این بیت اصلوب معادله نیز دارد

دلیل بنده برای وجود این آرایه : مصراع دوم را در عین حفظ استقلال مصداقی برای مصراع اول میدانم.
بیت دوم:

او که زخمی را به رسم یادگاری داد و رفت/یادگارش همچنان مشروح باشد بهتر است »
معمولا زخم را با فعل زدن می آورند و یادگاری را با فعل دادن (زخم زدن )(یادگاری دادن)

اگر در این بیت "زخم"را مفعول بدانیم فعل زدن مناسب تر است.

پیشنهاد جایگزین: او که زخمی زد به رسم یادگاری بعد  رفت


بیت سوم :

چشم را از کثرت دلدادگانش باک نیست/ حجم این ویرانه ها انبوه باشد بهتر است »
چشم را علاقه ی جزئیه میدانم برای وجود آرایه ی مجاز در مصراع اول.

منظور شاعر از چشم، احتمالا وجود عاشق است
 " - َش" در "دلدادگانَش" نشانه ی ضمیر ملکی ست و اشاره دارد به محبوب. (دلدادگانِ محبوب)
که با خواندن بیت قبل میتوان به این ارتباط پی برد او که زخمی را . ».
اما در مصراع دوم همین بیت " این ویرانه ها"  قاعدتا باید بر گردد به دلداگان محبوب و انبوه  نیز باید جوابی برای "کثرت" باشد:

از دیدن بسیاریِ شمار دلدادگان او باکی ندارم چون این دلدادگان مانند ویرانه (بی ارزش) هستند اما شاعر از روی ناچاری و در تنگنای قافیه  از واژۀ انبوه استفاده کرده و اِلّا این گزاره منطقی نیست که: ویرانی از چه انبوه تر بهتر!
شاید هم منظور شاعر دلدادگانی ست که همه در اندوه عشق محبوب مورد نظر به ویرانی رسیده اند

بیت چهارم :

نور چشمش آنچنان ایمان من را برده بود/ شاید آن هم بعد از این مکروه باشد بهتر است! »
باز هم وجود آرایه ی معنوی تناسب بین "ایمان" و مکروه" وجود دارد
اما زمان فعل در مصراع اول با توجه مجموعه ابیات این غزل (به نظر ) نامتناسب است
اگر در مصراع بعد "آن" به "نور چشمش" اشاره داشته باشد وجود این عدم تناسب نمایان تر میشود مگر درصورتی که "آنچنان" به مثلا "هم چنین" یا "این چنین " تغییر پیدا کند
* "این چنین" در صورتی به زیبایی میتوانست در این مصراع جایگزین شود که در ابیات پیش سخن از  شرح دل آزاری دلدار  بود  یا "آن چنان " زمانی با فعل برده بود دلنشین و متناسب بود که مصراع بعد مضمون دیگری داشت.

پیشنهاد: نور چشمش همچنان ایمان من را می برد

بیت آخر :

عاشق آزاری او از ابتدا پایان نداشت/سهم من گویا همین اندوه باشد بهتر است »
در نظر منِ مخاطب زیبایی اش دلنشین بود و اگر مصراع اول بیت پیش اینگونه که هست نبود بر زیبایی بیت پایانی بسیار  می افزود.

در پایان باز هم از شما برای ثبت این اثر ارزشمند در انوشا سپاسگزارم و طبع بلند و قلم توانای شما را شایسته ی تقدیر میدانم 

در پناه حق باشید

"رنگین کمان"  و " جناب زمانیان"

1- بیت نوشته شده منسوب به سعدی است .

http://anoosha96.blogfa.com

از کوزه همان برون تراود که در اوست

به درد شما نمی خورد!

غزلی از سیف فرغانی

بیت ,مصراع ,هم ,ی ,وجود ,اندوه ,بهتر است ,باشد بهتر ,که زخمی ,در مصراع ,مصراع اول ,یادگارش همچنان مشروح

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پرواز با عشق گروه جغرافیای مهردشت مهتــــــــــــــــــــــــــــاب